شهید محسن فانوسی
- ۰ نظر
- ۱۳ آبان ۹۴ ، ۲۳:۴۰
- ۶۲۶ نمایش
بسمه تعالی
دل نوشته ای از شهید مدافع حرم مصطفی صدر زاده
شهید مصطفی صدرزاده در یادداشتی به دوستان بسیجی خود مینویسد: چه میشود روزی سوریه امن و امان شود و کاروان راهیان نور مثل شلمچه و فکه به سمت حلب و دمشق راه بیافتد.
فکرش را بکن، راه میروی و راوی میگوید اینجا قتلگاه شهید رسول خلیلی است، یا اینجا را که میبینی همان جایی است که مهدی عزیزی را دوره کردند و شروع کردند از پایش زدند تا ... شهید شد.
یا مثلا اینجا همان جایی است که شهید حیدری نماز جماعت میخواند، شهید بیضایی بالای همین صخره نیروها را رصد میکرد و کمین خورد، شهید شهریاری را که میشناسید همینجا با لهجه آذری برای بچهها مداحی میکرد، یا شهید مرادی آخرین لحظات زندگیش را اینجا در خون خودش غلتیده بود، یا شهید حامد جوانی اینجا عباسوار پرکشید.
خدا بیامرزد شهید اسکندری را همینجا سرش بالای نیزه رفت و شهید جهاد مغنیه در این دشت با یارانش پر کشید.
عجب حال و هوایی میشود کاروان راهیان نور مدافعین حرم، عجب حال و هوایی...
شهیدان مدافع حرم هادی شجاع و محمود رضا بیضایی.
به نقل از مجید طاهری از دوستان قدیمی شهید شجاع
علاقه هادی به محمود رضا:
هادی قبل از اینکه جذب سپاه شود و در بسیج ویژه شروع به فعالیت کند، خیلی مشتاق بود که به سوریه برود، قبل از شهادتش هم سه بار اعزام شده بود؛ شهید شجاع توسط شهید محمود رضا بیضایی که قبل از شهادت در اسلامشهر زندگی میکرد آموزش نظامی دیده بود و ارادت ویژه ای به این شهید داشت. وقتی خبر شهادت محمود رضا را شنید بغض عجیبی گلویش را گرفته بود و گفت باید انتقام شهید بیضایی را از این تکفیری ها بگیرم.
وقتی خبر شهادت هادی را شنیدیم رفتیم منزلشان و مادرش را دیدیم و عکس شهید بیضایی بر دیوار اتاق هادی نصب بود به مادر شهید شجاع گفتم هادی می گفت میخواهم انتقام شهید بیضایی را بگیرم. مادرش همینطور که اشک می ریخت گفت وقتی آقای بیضایی به شهادت رسید عکس را روی دیوار اتاق زد و سفارش کرد این عکس را برای همیشه نگه دار مادر، شهید بیضایی به گردن من خیلی حق داشته است.
.
روحمان با یادشان شاد.
.
{اللهم ارزقنا شهادت فی سبیلک}
بسمه تعالی
🌹 دخترمان را زیر چادرت زینبی تربیت کن. 🌹
آخرین نامه شهید مدافع حرم رضا دامرودی به همسرشون که در چهارم محرم امسال به شهادت رسیدن
.
به نام خداوند بخشنده مهربان
همسر عزیزم؛
سلام:
امیدوارم زمانی که این نامه را میخوانی از دست من راضی باشی و به خاطر تمام سختی و اذیت هایی که در این چند سال برایت رقم زدم بنده حقیر را بخشیده باشی.
نمیدانم با چه زبانی؛ازتو؛از خوبیهایت؛صبر و تحملت در کنار من و... تشکر کنم.
توصیه میکنم که همیشه به یادم باشی و مرا فراموش نکنی.از دختر خوبمان مواظبت کنی و زیر چادر خودت پرورش دهی تا راه خودت را ادامه دهد.
خاطرات سید حسن عمادی از دوستان و اقوام شهید:
+ روح الله به ورزش های هیجانی علاقه مند بود:
بنده از کودکی با سید روح الله دوست بودم او از کودکی به ورزش های هیجانی علاقه مند بود بسیار مودب بود هر وقت در جمع دوستانمان جمع میشدیم و شوخی میکردیم همیشه جملات مثبت و پر معنا می گفت خیلی مبادی آداب بود و ما برای همین موضع حسابی سر به سرش میگذاشتیم.
+ بر فراز روستا:
در یادواره های شهدا که در محله مان برگزار می شد روح الله با گلایدر بر فراز روستا پرواز می کرد و بچه ها و اهالی محل به خاطر این امر و حرکت ویژه اش بر آسمان با اشتیاق بالایی در مراسم شرکت می کردند. یک بار از بالای روستا ها عبور کرده بود و با دوربینش از محلات سرسبز مازندران، عکس می انداخت و عکس ها را به اهالی همان جا هدیه می کرد.
************
زمان شهادت : ۱۳۹۴/۹/۱۶
مکان شهادت : سوریه ، حلب
بسمه تعالی
آخرین نبرد شهید مدافع حرم «مهدی صابری» به روایت یکی از همرزمان:
********************************************
مهدی صابری یکی از شهدای افغانستانی مدافع حرم است. او فرمانده گروهان حضرت علی اکبر(ع) نیروی مخصوص تیپ فاطمیون بوده است. پیکر مطهر این شهید و سه تن دیگر از شهدای تیپ فاطمیون چندی پیش همزمان با ایام شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) با حضور گسترده مردم شهر مقدس قم از مسجد امام حسن عسکری (ع) به طرف آستان مقدس حضرت معصومه (س) تشییع و در قطعه شهدای مدافعان حرم بهشت معصومه (س) به خاک سپرده شد. خواهر شهید مهدی صابری در وبلاگی که به نام این شهید راهاندازی کرده به بیان برخی خاطرات از برادر شهیدش میپردازد. او در یکی از مطالب این وبلاگ، خاطرهای را به روایت یکی از فرماندهان نوشته است که روز شهادت مهدی صابری در کنار او مشغول جنگ بوده، این خاطره به روایت یکی از فرماندهان و به قلم خواهر شهید صابری در ادامه میآید:
=================