پوستری از شهید محمود رضا بیضائی
- ۰ نظر
- ۲۱ اسفند ۹۴ ، ۱۶:۰۴
- ۹۲۹ نمایش
بسمه تعالی
سینا سینا عباس
وداع جانسوز شهید مدافع حرم عباسعلی علیزاده با فرزندانش از خط مقدم عملیات در سوریه ، هنگامی که در محاصره ی تکفیری ها قرار گرفت از پشت بیسیم بافرزندانش وداع میکند...
خیلی خوابم قشنگ بود
(ماجرای این خواب برای چند روز گذشته هست) توی یه اتاق نشسته بودیم، همه بچه ها بودن.
نمیدونم چرا این جوری شده بودم!!
آخه فقط مصطفی و یکی دیگه رو میتونستم ببینم، ولی اینم بگم میدونستم که، بقیه بچه ها، همشون هستن ولی من نمیتونستم ببینم. بهش گفتم:"مصطفی، خیلی نامردی!!
الان چند ماهه گذشته؟؟ مگه قول نداده بودی، اگه شهید شدی، بیای تو خوابم؟؟
گفت:"داداش به خدا دست خودم نبود که بیام" گفتم:مصطفی از اون دنیا چه خبر؟
گفت: داداش فقط اینو بهت بگم، اونجا خیلی خوبه، خیلی خوبه گفتم:"مصطفی تو شهید شدی، جات خوبه اونجا؟
خندید و گفت:"نگران نباش! شما همه تون، جاتون اینجاست،اصلا سر این چیزها قصه نخور
بهش گفتم تو، توی وصیت نامه ت مگه نگفتی که آدم تک خوری نیستی، چی کار کردی؟
گفت داداش اسم همه شما رو پیش حضرت زهرا سلام الله علیها بردم
با تعجب زیاد ازش پرسیدم: مصطفی تو الان واقعا، همه امام ها رو می بینی؟
گفت: آره،همه رو میبینم، دیشب پیش امام موسی کاظم علیه السلام بودم
داشت توضیح می داد که در مورد چی، با امام موسی کاظم علیه السلام صحبت می کرد،ولی متاسفانه فراموش کردم بعد بهش گفتم" مصطفی، یادته یه شب سجاد عفتی،با خانومش اومده بود سر مزارت؟
زار میزد، چی میگفت؟چی میخواست؟
فقط خندید و چیزی نگفت گفتم: مصطفی ما میایم سر مزارت،تو ما رو میبینی؟
این جوری میایم و میزنیم رو سنگ مزارت، کی صدات میکنه؟
گفت:آره چرا نمی بینمتون؟
هر موقع میزنید به سنگ مزارم، میان صدام می کنن، شما رو میبینم گفتم: تا حالا شده کار بچه ها رو درست کنی؟
گفت:آره نشون به این نشون که،کار فلانی هم ما درست کردیم...
شهید حمزه کاظمی
شهید مهدی قاسمی
شهیداحمد اسماعیلی
شهید مجید محمدی
شهید هادی یعقوب وند
شهید صالح صالحی
شهید تقی ارغوانی
شهید سعادتخواه
شهید علی قربانی
شهید ایمان آذر بویه
شهید رحمان پایی
شهید رضا عادلی
شهید داوود نری میسایی
شهید محسن کولابادی
شهید احمد الیاسی
شهید احمدامجدی نسب
شهید حسن رزاقی
شهید محمود اسکندری
بسمه تعالی
بسم الله الرحمن الرحیم
اشهد ان لا اله الا الله و محمد رسول الله و علی ولی الله و الائمه المعصومین من ولده حجج الله، ان .... انهم و الحجة علیهم
و ان الدین الاسلام حق و الکتاب الحق والمیزان حق لا ریب فیه
همسر عزیزم ؛ پدرم ؛ خواهرم , برادرم ؛ دوستان خوبم؛ اگر شهید شدم یک کلام وصیت اینکه حاج آقا مجتبی به نقل از حضرت علی علیه السلام می گفتند که منتهی رضای الهی تقوی است.
شهادت خوب است و تقوی بهتر، رب تقوا میخواهد، تقوایی که در قلب است و در رفتار بروز پیدا می کند و فکر نکنم [این تقوا] مال یک روز باشد یا شاید یک روزه هم دارد ولی حاج آقا می گفت پی ساختمان و فندانسیون آهن است.
چیزی که نمی دانید عمل نکنید، ادای کسی را در نیارید . بدون علم درست وارد کاری نشوید مخصوصا دین؛ اول واجبات بعدا مستحبات مؤکد مثل کمک به پدر و مادر و مردم و دستگیری دور و بری ها، نه حج و کربلا و ... صد بار بدون این کارها.
هیئت و زیارت با توجه به نیاز با توجه به دِین به سید الشهدا عشق است و فقط قال الله: افضل الاعمال بر به والدین و اولادها .
مادر از تو متشکرم وقتی تحملم کردی، وقتی با اسم ارباب شیرم دادی، وقتی دعا کردی شهید شم.وقتی بابام عراق و سوریه و اردوگاه و جنگ و کمیته و بوسنی، پاکستان و افغانستان، جنوب غرب و شرق بود و تو مارو بزرگ کردی تنها و سخت. ان شالله همیشه پیرو بی بی باشی ایشاالله با شهادتم شفاعتت کنم . دوست دارم وقتی که بهم شیر می دادی وقتی که بهم نماز یاد می دادی وقتی می فرستادیم هیئت پا برهنه ؛ وقتی می فرستادیم ایستگاه صلواتی وقتی که باهام درسهام را مرور می کردی ازم می پرسیدی که هیچ مادری نمی کرد یا هیچ مادری تنهایی نمی کرد یا هیچ کدوم روزی 50 بار نمی کرد . به زینب گفتم مثل تو غضروف نخوره و استخوان میک بزنه و گوشتارو دهن ما بذاره باشه که ایشاالله دو روز سایه اش بیشتر بالای سر ما باشد .
سر خاک مادرم بروید علی و فایزه و شما دوتا مخصوص. حالم نداشتید بروید حاجت بگیرید آروم شوید من را کنار مادرم دفن کنید که هرچی دارم از مادر و پدرم است بابا را هم همون جا بگذارید خواهرم را هم همینطور تا همه دور هم باشیم ان شاالله امام زمان عج الله هممون را با هم قبول کند .
خوبی مامان سختی تورو زحمت های بابا و... زینب منم پیش من خاک کنید عشقم که سخت ترین موقع ها به دادم رسید, آرومم کرد, قبولم کرد, دوستم داشت همه چیز من دوست دارم یادم باشه که چند روز بیشتر زنده نیستم و چند باری بیشتر پیش نمیاد که کسی از من چیزی بخواد و منم بتونم کمکش کنم و بعد من با کمال میل به آخرت این کار را بکنم باشه که خدا هم خوشش بیاد من اونی نیستم که بگم برای خدا کاری می کنم . بیشتر برای خوف و عقاب ؛ ولی نمی دونم پدر و مادرم چکار کردن خدا چی می خواست . حضرت زهرا سلام الله چی دوست داشته که امام علی علیه السلام و بچه هایش و رسول الله اینجوری تو دلم هستن شاید خیلیشم به خاطر چیزهایی که تو زندگی ازشون گرفتم ( همه وصیت نامه هاشون را خوش خط می نویسم ولی من خوش خط نبودم که بخواهم خط خوش نشان بدهم )...
*********************************
شادی روح مطهر شهید روح الله قربانی و همه ی شهدا صلوات
********************************
مدتی است که رزمندگان بسیاری با عنوان مدافعان حرم اهل بیت عصمت و طهارت(ع) با ملیتها و نژادهای مختلف داوطلبانه عازم سوریه میشوند و در دفاع از حریم اهلبیت و ارزشهای مقاومت اسلامی جان خود را فدا میکنند. این مقاومت بینالمللی نشان داده است که جهاد و گفتمان مقاومت، مرزهای جغرافیایی را درنوردیده و هر کسی فارغ از نام کشور و ملیت داوطلب ایستادگی در برابر تروریستهای تکفیری در جغرافیای اسلام است. 4 نفر از مجاهدان لبنانی، یک مجاهد پاکستانی و یک مجاهد عراقی مقیم ایران طی هفته گذشته در سوریه به شهادت رسیدند. مشخصات و تصاویر این شهدا به شرح زیر است:
«شهید محسن محمد خشاب» ملقب به ”ساجد شحور“ از اهالی روستای شحور در منطقه جنوب لبنان از رزمندگان جوان حزب الله در نبرد با تروریست های تکفیری در شمال سوریه به فیض شهادت نائل آمد.
«شهید أحمد حسن حمید» از اهالی روستای بیت لیف در منطقه جنوب لبنان، از رزمندگان جوان حزب الله در نبرد با تروریستهای تکفیری در شمال سوریه به فیض شهادت نائل آمد.
«شهید احمد الشعار» از اهالی شهر صور در منطقه جنوب لبنان از رزمندگان جوان حزب الله در نبرد با تروریست های تکفیری در شمال سوریه به فیض شهادت نائل آمد.
«شهید جعفر محمد المقداد» ملقب به «جواد» از اهالی روستای «مقنه» در منطقه «بقاع» لبنان از رزمندگان جوان حزب الله در نبرد با تروریستهای تکفیری در شمال سوریه به فیض شهادت نائل آمد.
«شهید شفیق حسین خان» یک مجاهد پاکستانی از تیپ زینبیون نیز در دفاع از حرم اهل بیت(ع) در سوریه به دست تروریستهای تکفیری به شهادت رسید. در خط مقدم نبرد با اعضای داعش، مورد اصابت گلوله قرار گرفت و به کاروان شهدای مدافع حرم پیوست.
«شهید محمد علی شریف» از اتباع عراقی مقیم ایران بود که از مدافعان حرم اهل بیت (ع) بود در صفوف گروه کتائب حزب الله عراق در جنگ با سلفیها در سوریه به شهادت رسیده است. برادر بزرگتر او طی دوران دفاع مقدس به شهادت رسید و پیکرش در گلزار شهدای قم دفن شد. پیکر این شهید والامقام 29 دی ماه پس از تشییع از مسجد امام حسن عسکری(ع) واقع در شهر قم در قطعه شهدای گلزار علی ابن جعفر(ع) قم به خاک سپرده شد.
*************************************
منبع:تسنیم نیوز
بسمه تعالی
با سلام و صلوات به ساحت مطهر حضرت ولیعصر(عج) و نایب برحقش امام خامنهای و امام خمینی(ره) و شهدای گرانقدری که با خونهای ریخته شده خود در راه اسلام و حقانیت، راه روشن و هموار را به ما نشان دادهاند.
همیشه از خداوند خواستهام که مرا در پیدا کردن راه درست، (همان راهی که شیطان قسم خورده که بندگانت را از این راه گمراه میکنم) کمک و راهنمایی کند و در این راه ثابت قدم قرار دهد؛ خدا را شاکر هستم که مصداق آیهای که میفرماید: وَعَسَى أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئًا وَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَیْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَکُمْ (سوره بقره آیه 216) شدهام.
خیلی وقتها شده است که چیزی را دوست داشتهام و از شر آن آگاه نبودهام و خداوند آن را از بنده دور کرده است و خیلی وقتها هم شده است که چیزی را دوست نداشتهام و از خیر آن آگاه نبودهام و خداوند رحمان آن را به حقیر رسانده است؛ خداوند رحمان را شکر گذارم که همیشه صلاح مرا خواسته است.
خدایا دوست دارم به شکلی پیش شما بیایم که شما دوست دارد، خدایا از من بگذر و مرا نزد امامانت در بهشت ساکت کن. خدا را شاکرم که مرا شیعه دوازده امامی خلق کرد و شاکرم که سایه پدر و مادر را بر سرم قرار داد. خدا را شاکرم که رهبرم سید علی حفظه الله است. خدا را شکر میکنم که خداوند قرآن را به ما هدیه کرد و مرا با این کتاب راهنمایی کرد. خدایا مرا در روز قیامت سرافراز کن. خدایا مرا به فیض شهادت برسان که از رفیقانم جانمانم.
اما پدر و مادر عزیز؛ از شما ممنونم که راه حسین(ع) را به من نشان دادید و مرا در مجالس حسین(ع) بردهاید و مادرم مرا با اشک بر حسین(ع) شیرداده و سیراب کرده است.
پدر و مادرم؛ همسر عزیزم؛ برادران و خواهرم؛ هرچه از خداوند میخواهید فقط از باب نماز اول وقت وارد شوید. همیشه برای همدیگر طلب دعای خیر کنید، زیرا دعا در حق برادر و خواهر دینی زودتر به اجابت میرسد.
در پایان هم از تمامی همکاران و برادران و خواهران دینی خود درخواست دارم که نکند مانند مردم کوفه پشت رهبری را خالی بگذارید و او را تنها بگذارید که گرگهای درنده آماده این چنین موقعیتهایی هستند.
از تمامی کسانی که بنده را میشناسند درخواست حلالیت عاجزانه دارم و امیدوارم برایم دعا کنند. از خواهرانم میخواهم که با حیا و خود سرخی خونم را را هدر ندهند و از برادرانم نیز خواهانم که غیرت علوی خود را حفظ کنند و به دنیا نفروشند. بنده خونم و شاهرگم را میدهم که تا مردم ایران و تمامی شیعیان و مسلمانان جهان در آرامش و آسایش زندگی کنند و جانم را فدا امر و دستور امام خامنهای و سردار و سرلشگرم حاج قاسم سلیمانی میکنم، انشاءالله خداوند حافظ مملکتم باشد.
والسلام علیکم و رحمهالله و برکاته
حقیر محمد کامران15/9/1394
🔻نحوه شهادت پاسدار شهید "رضا کارگر برزی" در سوریه🔻
🔸آقا "رضا" روز بیست و چهارم ماه رمضان سال ۱۳۹۲ شهید شد، به گفته دوستان و همرزمانش، آقا "رضا" ایام ماه رمضان رو روزه میگرفت و گاهی هم در شرایط سخت و کمبود افطار میکرد و روز شهادتش روز جمعه، روز قدس بود ، آقا "رضا" با توجه به اینکه شب قبلش در منطقه کارهای مربوط به خودش رو انجام میداده و تا سحر مشغول کارش بوده، بعد از صرف سحری، نزدیکهای صبح خبر میدن که دوستانش در کمین گرفتار شده و تعدادی مجروح شدن و یکی از دوستانش هم شهید شده ،ایشون برای کمک به همرزمانش و همچنین برگرداندن مجروحین و دوست شهیدش به همراه فرماندهاش به منطقه میره و در اونجا پس از درگیری از ناحیه سینه و پهلو با سه گلوله قناسه زخمی میشه .
بچههای رزمنده رو سوار وانتی میکنن و به بیمارستانی که در اون نزدیکی بوده میرسونن ،آقا "رضا" پشت وانت بوده و سر یکی از مجروحین را هم روی پاش گذاشته ، بعد که به بیمارستان میرسن، مجروحین را با برانکارد به بیمارستان میبرن اما آقا "رضا" با پای خودش به بیمارستان میره که از شدت خونریزی داخلی که بخاطر از بین رفتن جگر، کبد و شکستن استخوان سینهاش بوده، به شهادت میرسه🔸
🔸آقا "رضا" به خانوادهاش گفته بود «من اسیر نمیشم، پیکرم برمیگرده و سالم به نزد شما میام»🔸
🔸"رضا" به قولش عمل کرد و پیکرش سالم به وطن بازگشت🔸
🔸شهید "رضا کارگربرزی" عضو سپاهقدس در منطقه کفرء کار در مدرسه ترکان در جنوب حلب در سال ۱۳۹۲ به فیض شهادت میرسه🔸
******************************
شادی روح شهدا صلوات